سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Abrash
  کوتاه نوشته ها یادداشت های وبلاگ
  • مانی غریبی ( یکشنبه 87/2/1 :: ساعت 9:20 صبح)

    روز گذشته (شنبه 31/فروردین/87) مصاحبه ای رو از آقای سیاوش قمیشی دیدم که توی اون از محسن چاوشی (چاووشی) اسم آورده بود. بعد از دیدن این مصاحبه واقعا خوشحال شدم و فکر هم میکنم اکثر طرفدارای آقای چاووشی - که اتفاقا تعدادشون کم هم نیست - حسی مشابه حسن من رو داشته باشن. البته نه فقط بخاطر اینکه آقای قمیشی از محسن چاووشی اسم آورده .. دلیلش رو الان میگم

          » دانلود فیلم مصاحبه آقای قمیشی و نام بردن از آقای چاوشی عزیز.محسن چاووشی (خواننده ی محبوب کشور)

    فکر نمیکنم لازم باشه توضیحی در مورد استاد قمیشی بدم ولی برای اینکه منظور خودم رو بیشتر برسونم از آقای قمیشی خواننده ی عزیز ، محبوب و هنرمند بی بدیل کشورمون همینقدر میگم که اکثر اهل فن موسیقی و برجستگان این رشته (چه در داخل و چه خارج از کشور) به استادی ، خلاقیت و تبحر مثال زدنی این خواننده ی محبوب صحه میذارن . علاوه بر این حسن ، حسن دیگه ای هم که آقای قمیشی دارن چهره ی هنری موجه ایشون چه در داخل کشور چه در خارج از کشوره و حتی خیلی از برجستگان هنری و حتی برخی از برجستگان سیاسی کشور درمورد آقای قمیشی این موضوع رو صادق میدونن که هنر ایشون از ابتذال دور مونده و ایشون حتی میتونن در داخل کشور به اجرای برنامه بپردازن . 
          »یه لینک در این مورد

    همینجور که احتمالا در مصاحبه ی استاد قمیشی دیدید ، آقای قمیشی به راحتی و بی پرده از آقای چاووشی به عنوان اولین کاندیدا برای همکاری با خودش نام برده که این حرف آقای قمیشی دوتا معنی اصلی رو با خودش همراه داره

         1- مطرح کردن پیشنهاد همکاری احتمالی با آقای چاووشی (که البته شاید هیچ وقت هم صورت نگیره)

         2- صحه گذاشتن و تایید کردن هنر بی بدیل آقای چاووشی خواننده محبوب و صبوری که همچنان زخم نارفیقان رو تحمل میکنه.

    به نظر من این موضوع دوم ارزش بسیار زیادی داره و از هر مجوز و تاییده ای برای آقای چاووشی و حتی طرفداران گرامیش مهم تره و همین موضوع باعث خوشحال بیش از اندازه ی من و سایر هوادارن محسن شد. چرا که اینبار استاد صاحب سبک و عزیز موسیقی کشورمون آقای قمیشی بدون پرده جواب خیلی از یاوه گوهایی رو داد که هنوز هم در مورد هنرمندی آقای چاووشی سخنانی به گزاف مطرح میکنن.

    در همینجا به عنوان یکی از طرفدارن آقای چاوشی و کسی که به مقدار خیلی خیلی کم در جریان گوشه ای از مشکلاتی که از طرف رفیقان و نارفیقان برای این خواننده ی محبوب کشورمون بوجود اومده ، به آقای چاووشی و دوستانش تبریک و خسته نباشید میگم و براشون آرزوی موفقیتهای بیشتری رو دارم.




  • مانی غریبی ( سه شنبه 87/1/27 :: ساعت 10:39 صبح)

    پیامک لاتین گران و پیامک فارسی ارزان می شود!!

    احتمالا این خبر رو اکثر شماها شنیدید و احتمالا هرکدوم نظری در موردش دارید

    ولی من دوس دارم یه خورده دقیق تر به این مسئله ، طرح ، لایحه ، قانون و ... نگاه کنید

    قراره اس ام اس فارسی از تیرماه ارزون بشه و اس ام اس لاتین (فینگیلیش) گرون تر از قبل بشه ، خب این کار چه خاصیتی داره؟ اصلا دولت با اینهمه کار و گرافتاری چه چیز مهمی توی این قضیه دیده که براش وقت گذاشته و تصویبش کرده؟

    به نظر شما بحث تضعیف و تقویت زبان فارسی یا زبان لاتین مطرح بوده؟

    به خاطر ملت این کارو کردن و خواستن مردم پول کمتری بدن یا راحت تر باشن؟

    و چندین سوال ریز و درشت دیگر در این زمینه میشه مطرح کرد که خودتون بهتر میدونید

    اجازه بدید اینا رو همینجا پاسخهای سریعش رو بنویسم تا برسیم به اصل ماجرا... اس ام اس فارسی ، به سود جاسوسان !!

    یکی از مهمترین بهانه هایی که برای این طرح مطرح شد قضیه ی ارزون شدن اس ام اس به نفع استفاده کنندگان اون هست ولی خب با توجه به دوبایتی ذخیره شدن اطلاعات فارسی و افزایش حجم هر کلمه ی فارسی نسبت به کلمات لاتین و همچنین طول جدید پیام های فارسی (60 کارکتر برای هر پیام) این اس ام اس ها اصلا ارزون تر نخواهند بود و در ظاهرا ملت فکر میکنن که پول کمتری برای اس ام اس های فارسی خواهند داد (البته ناگفته نماند مخابرات برنامه هایی برای کاهش حجم اس ام اسهای فارسی داره که هنوز معلوم نیست چی میشه)

    پس بحث ارزون شدن به نفع استفاده کننده کلا منتفیه ...

    یه موضوع دیگه هم که افراد سطحی بین (و بی خرد) مطرح میکنن بحث حمایت از زبان فارسی در مقابل زبان لاتینِ .

    شخصا معتقدم هرکس این فکر رو بکنه باید به سالم بدون عقلش شک کرد ... چون بیش از 99 % پیامکهای لاتین فینگیلیش هستن و هیچ ارتباطی با قوانین زبان لاتین ندارن و مطمئنا هیچ دغدقه ای از لحاظ گرته برداری فرهنگی و تضعیف نخواهد بود

    ولی موضوع اصلی که دوس دارم مطرح کنم بحث جاسوسی راحت تره...

    بله . جاسوسی .

    شک نکنیند که مهمترین تفاوت متون فارسی با متون فینگیلیش در خواندن اونهاس. یعنی شما به راحتی میتونید متون فارسی رو بخونید اما خوندن متون فینگیلیش به مراتب سخت تر و وقت گیرتره.

    خب حالا این وسط کی قراره راحت تر اس ام اس های ما رو بخونه که دولت حاضر شده بخاطر راحتیش وقت بذاره و لایحه تصویب کنه؟

    من ؟ شما؟ یا یه شخص سوم؟ (البته شانس اوردیم تمساحا سواد ندارن والا میشد حدس زد: تمساحا؟)

    یعنی قصد دارید باور کنید که بخاطر راحت شدن شما در خوندن پیامها این کار انجام میشه؟ این حرف منطقیه؟

    مطمئن باشید یه شخص سومی هست که دوس داره بررسی های اطلاعاتی و تحیلیهای آماری روی اس ام اس های شما داشته باشه و مطمئنا اس ام اس های فینگیلیش کار رو براش خیلی سخت کرده ..

    البته شایدم قصد این نفر سوم خیر باشه !!! (بر منکرش لعنت)

    در کل ، شک نکنید، ارزون شدن ظاهری اس ام اس فارسی ، گرون شدن اس ام اس لاتین ، ممنوع شدن ورورد گوشی های بدون منوی فارسی و ... هیچ کدوم برای رفاه حال من و شما نیست بلکه بخاطر همون نفر سومیست که قراره از این به بعد با راحتی بیشتری به مطالعه و بررسی اطلاعات و محتویای مکالمات و پیامکهای شما بپردازه... شک نکنید.




  • مانی غریبی ( پنج شنبه 87/1/22 :: ساعت 12:44 عصر)

    فکر کنم بین تمام ماه های سال عمر فروردین از همش کمتر باشه ... بی ربط

    پی نوشت همین یادداشت!!
    خیلی سعی کردم به قول دوستان دوباره کوچه بازاری بازی در نیارم و از مسخره بازی های اجتماعی مخصوصا از مخابرات و بی ... بازیاش چیزی ننویسم پیشاپیش از این که متنای بعدیم احتمالا از دسم در برن و دوباره کوچه بازاری بشن از ملت شریف عُذُر میخوام




  • مانی غریبی ( دوشنبه 87/1/19 :: ساعت 10:13 صبح)

    زندگی بدون برنامه ریزی و فکر نامنظم مثل هاردی میمونه که دفرگ نشده باشه ... کارها و افکارت مدام با هم تداخل میکنن ... موقع انجام کارها وقت زیادی رو صرف خواهی کرد و بازدهی خوبی هم نخواهی داشت ... پیدا کردن موارد مورد نیاز به سختی انجام میشه ... فرصتهای قابل استفاده به نظرت خیلی کم میان ... همیشه از کمبود فضای کافی و زمان کافی رنج خواهی برد ... برای تمرکز روی یه موضوع خواص مجبوری از کنار موضوع های دیگه عبور کنی و نتونی روی یکیش تمرکز کنی ... و ...

    هرچی دیرتر کارها و افکارت رو منظم کنی منظم شدنش سخت تر خواهد شد و دیگر هیچ!!

    - البته میگن سیستم عامل لینوکس مشکل دفرگ رو نداره ... یعنی ارزشش رو داره؟!!!




  • مانی غریبی ( پنج شنبه 87/1/15 :: ساعت 12:24 عصر)

    این لیست یادداشتهای نوشته شده در این وبلاگ در سال قبل ِ

    [چهارشنبه 29/12/1386] آخرین انشاء سال 86
    [جمعه 24/12/1386] اینم سریال انتخابات مجلس 86
    [یکشنبه 12/12/1386] اسمشو چی بذارم؟!
    [چهارشنبه 24/11/1386] زنگ گیجی
    [دوشنبه 15/11/1386] کارتن های خالی
    [پنجشنبه 13/10/1386] سالروز وفات مرحوم حسن نظری وبلاگ از نور
    [چهارشنبه 7/9/1386] بهشت ندیده های جهنمی ..
    [دوشنبه 14/8/1386] تاکسی ون، خدمات اتوبوس ، کرایه تاکسی سمند
    [چهارشنبه 9/8/1386] شتری که فقط در خونه ی همسایه می خوابه!!
    [جمعه 20/7/1386] غروب جمعه همیشه هم کدر نیست ..
    [دوشنبه 16/7/1386] آموزش گوگل ریدر Google Reader
    [چهارشنبه 21/6/1386] سعیده پورشاه نظری
    [شنبه 17/6/1386] فلاش بک به کوله پشتی و فرزاد فرزین و سامی یوسف
    [شنبه 27/5/1386] باور کنید اینجوری راحت ترید
    [پنجشنبه 28/4/1386] جک های سهمیه بندی !
    [شنبه 23/4/1386] ایراد فاحش لوگوی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
    [دوشنبه 18/4/1386] ملت رو چیز فرض کردن نتیجه ی چیزتری داره
    [دوشنبه 11/4/1386] تعرفه ی جدید اینترنت اعلام شد.
    [شنبه 9/4/1386] کارت سهمیه بندی زلزه و پس لرزه ها
    [پنجشنبه 7/4/1386] ِنئو خواستگاری (بنزوئاتِ خواستگاری)
    [چهارشنبه 6/4/1386] به کجا چنین سبک سرانه؟!
    [چهارشنبه 6/4/1386] اجرای غیر اصولی طرح سهمیه بندی بنزین
    [پنجشنبه 31/3/1386] هر گردی که سیبیل باباش نمیچرخه
    [جمعه 25/3/1386] به همین راحتی مُرد
    [پنجشنبه 10/3/1386] گوش ِ تو و زجه های میخ
    [پنجشنبه 10/3/1386] شتر گاو پلنگ گوش دراز
    [پنجشنبه 20/2/1386] قضاوت بی جا مانع کسب است.
    [شنبه 15/2/1386] شرم الشیخ + استقلال اهواز + کشف حجاب
    [چهارشنبه 5/2/1386] یه تیتر جالب
    [یکشنبه 2/2/1386] بدون شرح
    [چهارشنبه 29/1/1386] وقتی مرغ شما فقط برای همسایه غازه
    [چهارشنبه 22/1/1386] تصاویر پرچم مطهر بارگاه حضرت قمر بنی هاشم
    [سه‏شنبه 21/1/1386] دهنمکی، خوش گلیب سیز
    [یکشنبه 19/1/1386] یک استکان چای داغ کنار شیشه ی خیس پنجره و چتری روی سر عابرها
    [جمعه 17/1/1386] گلایه رسمی - این وبلاگ فقط مال مانی غریبی است.
    [چهارشنبه 15/1/1386] فعلا که فرصت ندارم ، بعدا اگه فرصت شد...
    [یکشنبه 5/1/1386] یکسال گذشت ..

    کلش 37 تا متن .. برای 12 ماه تقریبا میشه ماهی 3 متن

    البته دوتا متن هم در حالت عدم نمایش هستن ولی خب مهم نیست چون خیلی فرقی نمیکنه.

    اینم جدول پراکندگی ماهیانه ی یادداشت ها در سالی که گذشتجدول پراکندگی یادداشت های نوشته شده در سال 86

    فروردین ماه 7 یادداشت
    اردیبهشت ماه 4 یادداشت
    خرداد ماه 4 یادداشت

    تیرماه 8 یادداشت
    مرداد ماه 1 یادداشت
    شهریور ماه 2 یادداشت

    مهر ماه 2 یادداشت
    آبان ماه 2 یادداشت
    آذر ماه 1 یادداشت

    دی ماه 1 یادداشت
    بهمن ماه 2 یادداشت
    اسفند ماه 3 یادداشت

    تیرماه که از نظر آماری بیشترین یادداشت نوشته شده، همون ماهیه که سهمه بندی بنزین شروع شد.
    در کل روال اضافه شدن متن به این وبلاگ از ابتدای سال به انتهای سال یه سیر نزولی داشته یعنی هرچی به اواخر سال نزدیک تر شدیم یادداشتهای وبلاگ کمتر شده.




  • مانی غریبی ( چهارشنبه 86/12/29 :: ساعت 11:49 صبح)

    معلم بر روی تخته نوشت
    آخرین موضوع انشاء سال 86: هنگام سال تحویل کجا خواهید بود؟پدر بزرگ همیشه میخواند: بسیار بهار آید و بی ما گذرد
    و من بعد از مقدمه نوشتم:
    پدرم مادر مهربانی دارد که او ما را خیلی دوست دارد.
    کوچکتر که بودم معمولا گرد کرسی تزئین شده ی منزل مادر بزرگ انتظار تحویل سال را میکشیدیم.
    چند سالی است که مادر بزرگ توانایی سابق را ندارد و پسران افتخار پذیرایی از مادر را دارند.
    منزل مادربزرگ دیگر گرمای قبل را ندارد.
    امسال مادر بزرگ مجددا توانایی سابق را دارد.
    امسال مادر بزرگ مجددا پذیرای ما خواهد بود.
    اطاق اندرونی، کرسی وسط اطاق، قابهای عکس و ساعت روی طاقچه، تصویر قدیمی حضرت امام (ره) ، روزنامه ی اطلاعات سال 57و حدیثی که با پونز های زنگ زده خودنمایی خواهد کرد (( گویند ز امام صادق این طرفه حدیث ... )) و ...
    گندم بوداده، شادونه، تخمه، شیرینی ، نان گرم دست پخت محلی ..
    منزل خشت و گلی، سقف چوبی پوشیده با سفره، انبار هیمه ی دود گرفته ، حوض ترک خورده ی ماهی وسط حیاط، درخت سنجد بزرگ، آغلی که سالها خالیست، مرغ دستی ، کبوتران طاقچه بیرونی ...
    امسال مادر بزرگ مجددا پذیرای ما خواهد بود.

    پی نوشت:
    مادر بزرگ 27/12/86 ساعت 20:20 فوت کرد.




  • مانی غریبی ( جمعه 86/12/24 :: ساعت 8:3 عصر)

    امروز من هم یک رای به مجموع رای های این مملکت اضافه کردم و سعی کردم به نوبه ی خودم مشت محکمی توی کله ی این دشمنای فلان فلان شده بزنم (به دلیل دم دست بودن این ایکون، مشت محکم به جای دهان بر کله فرمود آمده است ضمنا اونم چکش نیستا .. مشته)

    این چن روزه چن بار میخواستم چنتا از این نکته های به دردنخور در مورد انتخابات و از این چیزا بنویسم ولی گفتم ننویسم بهتره (گفتم دوباره ملت نیان بگن چقد حرفای کوچه بازاری در پیت مینویسی) اما امروز دیگه هرکاری کردم نتونستم خودم رو راضی کنم که ننویسم.. حالا میگم چیو و چرا ..
    خلاصش ایبرگه های رای سریال دار مجلس 86ن که:
    برگه های رایی که باهاش رای میدادیم دارای شماره ی سریال بود . هم اون بخشش که اسمتون رو مینوشتید و هم اون بخشش که توی صندوق میفتاد و روش اسم نمینوشتید یعنی کاملا مشخص و قابل پی گیری که کی به کی یا کیا رای داده!!!
    شاید این موضوع به نظر خیلی بی اهمیت بیاد ولی اگه بهش فکر کنید میبینید خیلی هم مهمه و یه خورده محدود کننده و از این چیزاس...
    من یه مقدار در مورد علت و فلسفه ی شماره دار بودن این برگه ها فکر کردم تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که شاید مسئولین بگن برای جلوگیری از تخلف این برگه ها شماره سریال داشتن.. ولی خب اینم خیلی بی معنیِ ، چرا هردوتاش؟ یعنی هم اون قسمت که توش اسم نوشته میشه هم اون بخش که توی صندوق میفته باید شماره سریال داشته باشه؟ اصلا چه لزومی هست که اون برگه که اسم داره و قرار نیست توی صندوق بیفته شماره سریال داشته باشه؟ واقعا این کار چه دلیل معقولی داشت؟
    شاید بعضیا بگن ، مگه چه اهمیتی داره کی به کی رای میده یا اصلا توی برگه ها چی نوشته؟!

    متاسفانه هرکس این فکر و بکنه واقعا خیلی بی تفاوت و سطحی به مسئله نگاه کرده...

    من که میگم این طرح (شما بخونید اشتباه) رو هرکی مطرح کرده واقعا ... (پیدا کنید پرتقال فروش رو .. اونم این دم عیدی)

    خواستم از این برگه ها عکس بگیرم که کم مونده بود به جرم تلاش برای برهم زدن نظم عمومی و از این چیزا نظم عمومیم رو برهم بزنن .. این عکسم از خبرگزاری فارس گرفته شده.




  • مانی غریبی ( یکشنبه 86/12/12 :: ساعت 2:5 عصر)

    تا حالا به این فکر کردید که اسم بچتون رو چی میخواید بذارید؟تا توانی سری به دست آور ...
    شاید شمام بگید خیلی مسخره و بی مزس ولی اگه بهش فکر کنید می بینید خیلی هم مهمه
    اصلا خود شما ، یعنی خود تو .. تا حالا فکرش رو کردی اگه اسمت یه چیز دیگه بود چه تاثیری در شخصیتت داشت. اصلا داشت؟ نمیدونم شایدم نداشت
    ولی خلاصه، اسم خیلی مهمه .. اونایی که بچه ندارن حتما در مورد این مطلب فکر کنن.
    راستی چرا اینقدر اسمای قلمبه سلمبه این روزا زیاد شده .. اصلا چرا اینقدر اسمای قبلی به نظر زاقارت میرسن .. البته این نظر اونایی که اسمای قلمبه سلمبه انتخاب میکننا ..
    ولی خدائیش .. اونایی که بچه ندارن چند لحظه در این مورد فکر کنن .. بعدا اسمی که به ذهنشون میرسه رو بخاطر بسپارن تا اون زمانی که بچه دار میشن .. میشن بابا یا شایدم مامان .. اون موقع ببینن چی انتخاب میکنن.

    پی نوشت:  متن قبلی چن نفری اومدن گفتن عاشق شدم .. اونو نمیدونم ، ولی اینو میدونم که هنوز بابا نشدم دوباره فکر بد نکنیدا ..




  • مانی غریبی ( چهارشنبه 86/11/24 :: ساعت 12:12 عصر)


    ساعت گیجیهر وقت که در مسابقه ای برنده میشد با عجله میومد پیش دوستاش و با گردنی افراشته و با افتخار فریاد میزد من برنده شدم
    هر وقت در رتبه بندی حائز رتبه ی ممتاز میشد در اولین فرصت با گردنی افراشته و افتخار به همه اعلام میکرد که من مقام ممتاز رو کسب کردم
    هر وقت مسئله و یا معمایی رو قبل از دیگر دوستانش حل میکرد با عجله فریاد میزد اول اول .. اول من
    هر وقت میخواست کار مهمی انجام بده و نیاز به تشویق و روحیه ی دیگران داشت با افتخار و همون گردنِ افراشته به دیگران اعلام میکرد من قصد انجام چنین امری رو دارم و این موضوع رو به اونها اعلام میکرد
    اما وقتی عاشق شد برای اولین بار سرش رو انداخت پایین و موند چه کار کنه




  • مانی غریبی ( دوشنبه 86/11/15 :: ساعت 10:48 صبح)

                        

    شیشه های دوجداره پنجره در مقابل سردترین روزهای سال نیز استقامت کرد

    نگاه پیرمرد مهربان کارتن خواب دیگر توان گرم کردن کوچه را ندارد

    شمعی برای گرمای یاد پیرمرد کارتن خواب مهربان روشن نخواهد شد




    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نقطه سرخط یا شایدم ، ته خط
    چرا رکسانا صابری آزاد شد؟!!
    روزی آمدیم ، روزی خواهیم رفت
    بارش برف در 11 امین روز بهار
    کامنت پرمغز یه دوست بی مخ :D
    قلب شکسته
    بهار را بیمار و زخم خورده به شهرمان آوردند
    سال 87 چگونه گذشت؟
    پراید یا کمری مولانا در بودجه 88 تصویب شد
    وبلاگ تعطیل
    تقارن دو زیبایی
    فصل هزار، یک رنگی
    رزمنده هایی که به جبهه رفتن
    کوته نوشتها
    هفته ی نگاه های جدید
    [عناوین آرشیوشده]