سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Abrash
  کوتاه نوشته ها یادداشت های وبلاگ
  • مانی غریبی ( پنج شنبه 87/4/27 :: ساعت 11:9 عصر)

    خب دیگه اوج گرماس و بحث صرفه جویی آب و برق و از این حرفا توی رسانه ها داغ ِ ... منم بد ندیدم که چنتا راه برای صرفه جویی برق بهتون پیشنهاد بدم در اصراف برق صرفه جویی کنیم

    اولیش این که: وقتی با یکی از دوستانتون در مورد مسئله ای صحبت میکنید و قصد اینو دارید که خوب موضوع رو براش جا بندازید و به قولی روشنش کنید، همینقدر که طرف یه کم هم روشن شد کفایت میکنه و لازم نیست حسابی روشن روشنش کنید ..
    دومیش این که: سعی کنید حداقل توی این ایام که بحث صرفه جوئیه ، کمتر از مختون استفاده کنید و نابغه بازی در نیارید ، اینجوری کمتر ایده های جدید به ذهنتون میرسه و هی بالای کلتون یه لامپ( ) به نشونه ی کشف کردن راه تازه روشن نخواهد شد و یه جوری صرفه جویی شده

    سومیش این که: سعی کنید تا اونجا که میتونید از برق انداختن کفش، وسایل و ظروف خونه، کریستالها و کلا همه ی مسائل مرتبط با این موضوع خودداری کنید و به اون شهروندایی فکر کنید که کلا برق ندارن ...
    چهارمیشم این که: سعی کنید در اولین برخورد با دوستان و آشناهاتون همچین یه کشیـــــــــــــــده ی جاااااااااااااااااااانانه بخوابونید زیر گوشش تا برق سه فاز از کلش بپره ، در اینجور مواقع فقط به اون شهروندایی فکر کنید که حالا میتونن از اون برق سه فاز استفاده کنن و به خودتون ببالید ... البته مشکل تبدیل برق سه فاز به خونگی رو ، به مسئولین بسپارید ...

    راه پنجم که یه خورده تخصصی و من بهش نمیپردازم اینه که: توی این ایام سعی کنید برق منزلتون رو مستقیم از تیر چراغ برق محلتون بگیرید یا اینکه کنتورتون رو برعکس کنید ... اینکارها باعث میشه واقعا در مصرف برق صرفه جویی کنید و به کنتورتون استراحت بدید .. البته همونطور که گفتم در این مورد حتما با یه آدم متخصص هم مشورت کنید ببینید اون چی میگه .. کریم کابل دزد میتونه گزینه ی مناسبی باشه

    پیشنهاد ششم اینه که توی یاهو مسنجر هم کمتر چراغتون رو روشن کنید .. اگر هم روشن میکنید، مرگ من یواش
    پیشنهاد هفتم
    استفاده ی کمتر از ماشین به ویژه ماشینهای تک سرنشین توی شبهای تابستونه.. طبق برآوردهایی که آدمهایی زیادی کردن اکثر این لامپهایی که شبها توی خیابونای شهرا دیده میشن مربوط به ماشینها میشن .. حالا فکرشو بکنید ببینید اگه این ماشینها کمتر بیان بیرون چقدر لامپ خاموش میشه ... و حتی بیشتر.. راسی به نظر من کمتر کردن سهمیه ی بنزین میتونه رابطه ی مستقیمی با این قضیه داشته باشه ها ... بنزین کمتر .. لامپ روشن کمتر ..
    پیشنهاد هشتم هم خوردن خربوزه ی خنک: همونطور که میدونید هوا الان خیلی گرمه و خب خربوزه خنک خیلی میچسبه .. ضمنا قیمت اون هم مناسبه .. علاوه بر اون میگن پوست خربوزه برای نازائی هم موثره ... هان؟! اهان میگید اینا چه ربطی داره به صرفه جویی .. خب قربونت برم مگه قبلیاش که ربط داشت رو شما رعایت کردید که به این گیر میدین .. شما اگه راس میگین همون هفتا رو رعایت کنید خربوزه هم خواستید بخورید نخواستید نخورید ولی از قدیم گفتن همسایه ای که خربوزه میخوره غازش یه پا داره

    و راه های دیگه ای که به دلایل اخلاقی و غیر اخلاقی از نوشتن اونا معذوریم... شما هم اگه راهی به ذهنتون رسید قبل از اینکه مث من ذوق کنید و بالاسرتون یه لامپ روشن بشه سعی کنید اون راه رو برای ما بنویسید.




  • مانی غریبی ( جمعه 87/4/21 :: ساعت 12:46 صبح)

    امشب شب آرزوهاس ... بیا برای هم آرزو کنم..
    خب یه مقدار سخته .. ولی ... برات آروز میکنم که:
    به همه ی آرزوهایی که داری و به صلاحته برسی و همیشه شاد باشی ...
    خب منتظرم .. حالا تو




  • مانی غریبی ( چهارشنبه 87/4/12 :: ساعت 6:53 عصر)

    نمیدونم اینو چطوری میشه تعبیر کردخوب ، بد

    به نظر شما اگه آدم این خبرو همینطوری بشنوه چه جور خبری حساب میشه ..
               - یه بیماری سخت داشتم (در حد سرطان) امروز یهو بهم گفتن خوب خوب شدم .. مث یه معجزه ..
    البته میگما .. قبلش حتی از وجود بیماری هم هیچی نگفته باشه و کلا اینطوری هم خبر بیماری هم علاجش رو یه جا بگیری ..

    به نظر شما این بهترین خبر بدی که میشه شنید یا بدترین خبر خوب؟




  • مانی غریبی ( دوشنبه 87/4/3 :: ساعت 10:9 عصر)

    من که فکر میکنم اون روزی که اون مادر مهربون به همراه محسن کوچولوش بخاطر شوهرش و البته پروردگارش حاضر شد میخ سرخ شده و زبونه های آتیش در رو تحمل کنه بیشتر روز مادر و معنای واقعی کلمه ی همسر رو برام تداعی میکنه ولی خب رسمه روز تولد این اسوه رو به مادرا و همسرا و ... تبریک میگن ..

    منم کلا روز مادرو با همه ی مخلفاتش به همه ی مادرا و بانوان گرامی تبریک میگم.





    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نقطه سرخط یا شایدم ، ته خط
    چرا رکسانا صابری آزاد شد؟!!
    روزی آمدیم ، روزی خواهیم رفت
    بارش برف در 11 امین روز بهار
    کامنت پرمغز یه دوست بی مخ :D
    قلب شکسته
    بهار را بیمار و زخم خورده به شهرمان آوردند
    سال 87 چگونه گذشت؟
    پراید یا کمری مولانا در بودجه 88 تصویب شد
    وبلاگ تعطیل
    تقارن دو زیبایی
    فصل هزار، یک رنگی
    رزمنده هایی که به جبهه رفتن
    کوته نوشتها
    هفته ی نگاه های جدید
    [عناوین آرشیوشده]