سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Abrash
  کوتاه نوشته ها یادداشت های وبلاگ
  • مانی غریبی ( سه شنبه 86/1/21 :: ساعت 9:13 صبح)

    بالاخره منم بعد از مدتها به سینما رفتم و یه فیلم دیدم . خب احتمالا میشه حدس زد که چه فیلمی رو دیدم. اخراجیها دیگه .. آره . البته من مهمون یکی از دوستام بودم که به مناسبت تولدش ما رو برد سینما.
    از وقتی که این فیلمو دیدم و حواشیش رو خوندم چند خطی توی دلم مونده که نمیدونم آخرش بگم یا نه.
    مثلا خیلی دلم میخواید به آقای دهنمکی بگم شما یه فیلم موفق ساختی ولی نه به اون دلیل که خودت هی بهش اشاره میکنی. درسته که از قدیم گفتن مردم قاضی های خوبی هستن ولی دلیل نمیشه هرچی قدیمی ها گفتن درست باشه.
    اگه ملاک شما برای موفق اعلام کردن فیلمتون فروش فوق العاده ی اون (حتی در قم و مشهد) باشه باید بگم پس هنوز از فیلمی که بدون کارگردانی و کلی هزینه ساخته شد - و آخرش هم مشخص نشد که منسوب به یک زن! ِبازیگر جوان بود یا نه - خیلی عقبی. اینو همون قاضی هایی که تو قضاوتو به اونا سپرده ای می گن. یعنی با همون ملاک تعداد بیننده. ولی فیلم تو موفق بود.
    چون محسن رضایی هم به تو آفرین گفت.
    چون در جبهه موفق به خندوندن مردم شد.
    چون حرفایی رو که خیلی ها توی خلوت خودشون جرات گفتنش رو نداشتن در انزار عمومی مردم فریاد زد.
    چون به من فهموند که اگه به کسی میگن حاجی شاید اقتضای زمانه باشه.
    چون به من فهموند که بین لات های سابق هم جاهل ها نفوذ کرده بودن و همشون لات نبودن.
    چون به من فهموند که با یک فیلم کمیک هم میشه اشک گروهی رو در آورد.
    چون به من فهموند برای رزمنده شدن و بعدش شهید شدن همیشه هم خود سازی لازم نبوده.
    چون به من فهموند که همیشه جبهه نبود که روی ملت تاثیر میذاشت یه وقتایی هم ملت روی جبهه تاثیر میذاشتن.
    چون هنوز کلی از اینچیزا هست که به جاش سه تا نقطه بذارم بهتره دقیقا میشه مث فیلمایی که قضاوت در مورد عاقبت فیلم رو به خود بیننده واگذار میکنه پس
    چون که ...
    خلاصه اصلا نمیدونم اینا رو بگم یا نه. اصلا مگه آدمی با مختصات منم حق داره در این مورد نظر بده.
    من که فکر نمیکنم حق داشته باشه. پس ولش کن اصلا نمیگم .
    اما اینو میگم آقای دهنمکی فیلم شما موفق بود. شما نمره ی قبولی گرفتید. اما بدونِ خیلی خوب است یا صدآفرین.





    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نقطه سرخط یا شایدم ، ته خط
    چرا رکسانا صابری آزاد شد؟!!
    روزی آمدیم ، روزی خواهیم رفت
    بارش برف در 11 امین روز بهار
    کامنت پرمغز یه دوست بی مخ :D
    قلب شکسته
    بهار را بیمار و زخم خورده به شهرمان آوردند
    سال 87 چگونه گذشت؟
    پراید یا کمری مولانا در بودجه 88 تصویب شد
    وبلاگ تعطیل
    تقارن دو زیبایی
    فصل هزار، یک رنگی
    رزمنده هایی که به جبهه رفتن
    کوته نوشتها
    هفته ی نگاه های جدید
    [عناوین آرشیوشده]