سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Abrash
  کوتاه نوشته ها یادداشت های وبلاگ
  • مانی غریبی ( یکشنبه 87/3/26 :: ساعت 11:5 عصر)

    من هنوزم شهرم رو یعنی شهر قم رو به سایرشهرها - مخصوصا تهران - ترجیح میدم و حتی یک روز هم حاضر نیستم خارج از قم زندگی کنم ولی دیگه بین شهر قم و سایر شهرها مزیتی نمیبینم ...
    یه زمانی زندگی کردن توی قم خیلی راحت تر از سایر شهرها بود شلوغی و ترافیک و از این چیزام خیلی کم بود خرج و مخارج و خورد و خوراک و پوشاک واقعا خیلی توی قم ارزون بود و خیلی محاسن دیگه ... اما الان قم با سایرشهرهای شلوغ و پرترافیک و پرخرج فرقی نداره ... قیمت خونه ها، اجاره خونه ها، حمل و نقل، خورد و خوراک و پوشاک و ... واقعا توی شهر بیداد میکنه

    دختران و پسران، زنان مردان ، فقر فحشا

    از نظر مذهب و اینا هم هرکی بگه قم از جاهای دیگه بهتره من که با تردید بهش نگاه میکنم ... من فکر میکنم کسایی که این نظر رو دارن مشکل دیدن دارن ... یا نگاه نمیکنن یا اگه نگاه میکنن فقط دور خودشون رو میبینن و واقعیتهای تحریف شده رو می بینن ..

    از اینکه حضرت معصومه هم توی شهرمونه و لیاقتش رو نداریم واقعا باید تاسف بخوریم ...
    و خیلی چیزهایی دیگه که بماند.

    راستی یه خاطره از چند سال پیش توی یکی از پارکهای قم
    یه روز من و اون و اون و یکی  دیگه و یکی دیگه رفته بودیم بیرون توی یه پارک دور هم با رفقا شام بخوریم بعدش گذشت و گذشت و از این حرفا یهو یه ماموره اومد طبق معمول مام که سوژه ی گیردادن .. جالبش اینجا بود که ماموره میگفت : مگه شما نمیدونید توی این پارک تجمع بیش از سه نفر ممنوع!!!
    نتیجه گیری اخلاقی کل متن:
    کلا بی خیال چیزای اخلاقی ... خودتون هرچی دوس دارین برداشت کنین .. هرچی کار سخته به من میگید!!




  • مانی غریبی ( دوشنبه 87/3/20 :: ساعت 10:7 صبح)

    شما هم مثل من، اگه یه اتومبیل گرون قیمت 2000 سی به بالا ندارید فکر کنید که مثلا یه زانتیا دارید و این سوال رو جواب بدید:
    طبق تصویب جدید همون یخورده سهمیه ی بنزین شما هم از تابستون 87 قطع شد (چون ماشینتون گرون قیمت بود و این بنزین کم به کارتون نمی اومد البته بخاطر اقشار آسیپ پذیر جامعه!!) حالا که بنزینتون قطع شده چکار خواهید کرد؟خودروی لوکس دارید؟ پس حق ندارید
        الف:
    با فحش و بدو بیراه به تصویب کنندش ماشینم رو میفروشم بجاش یه پراید میخرم
        ب: با فحش و بد و بیراه به تصویب کنندش ماشینم رو توی پارکینگ پارک میکنم و از بی ار سی استفاده میکنم
        ج: با فحش و بد و بیراه به تصویب کنندش  میشینم فکر میکنم و حق رو به اقشار آسیب پذیر میدم و متنبه میشم و از این حرفا ...
        د: با فحش و بد و بیراه به تصویب کنندش سعی میکنم از هر راه قانونی و غیرقانونی که تاحالا بقیه ی نیازم رو جور میکردم، بنزین جور کنم و به بدبختیام برسم
    ادامه مطلب...



  • مانی غریبی ( دوشنبه 87/3/13 :: ساعت 10:26 صبح)

    بنده ی ناشکرت ... خدایا ..
    بخاطر تمام این روزهای خوب و آرومی که در حال سپری کردنش هستم واقعا ازت ممنونم
    بخاطر این سلامت جسمی که بهم دادی هم واقعا شکر گذارتم .. (حداقل زبوناً)..
    بخاطر اینهمه اشتباه کوچیک و بزرگ همیشه شرمندت بودم و هستم ولی خب تقصیر خودم نیس یه سریش از بزرگی خودت ناشی میشه .. بله .. چون خیالمون راحته که خدائی به خوبی و بزرگی تو داریم ...
    ازت ممنونم، با وجود تمام ناشکریا.. هیچیو ازم دریغ نکردی ...
    ای کاش کمی لایق باشم ..
    ازت ممنونم خدایا ...
    ازت ممنونم ...




  • مانی غریبی ( شنبه 87/3/11 :: ساعت 8:32 صبح)

    این یادداشت رو پنج شنبه نوشتم ولی چون سایت قطع شده بود امروز عمومیش کردملوگوی روزنامه ی جام جم
    خیلی روزنامه خون نیستم .. کلا آدم اهل مطالعه ای نیستم .. و معمولا وقتی به کتاب یا مجله ای میرسم خیلی بی میل یه نگاهی به تیترها و عکسهاش میندازم ... معمولا مثل خیلیها از مجلات بخش حوادث و ورزشیش رو بیشتر میخونم. سه شنبه (7/خرداد/87) یه روزنامه ی جام جم دم دستم بود و یه نگاهی به بعضی صفحات و عکسای رنگیش انداختم که عکس مهران مدیری توجهم رو جلب کرد.. گفتگوی مهران مدیری با رشید پور در مثلث شیشه ای رو نقل کرده بود.. اتفاقا من مثلث شیشه ای رو هم خیلی ندیدم ولی به صورت اتفاقی آخرای مصاحبه مهران مدیری و رکورد شکنی اس ام اسیش رو دیدم .. چون برام جالب بود ببینم از مصاحبه چی نوشته مصاحبه رو توی جام جم خوندم.. ولی دیدم اکثر صحبتهای مدیری رو واو به واو آورده اما یه جاش که اتفاقا تاثیر مهمی هم در منظور و صحبت مدیری داشت رو کاملا غلط بیان کرده ..
    این عین جمله ای که توی جام جم اومده:ادامه مطلب...



  • مانی غریبی ( سه شنبه 87/3/7 :: ساعت 9:10 صبح)

    قدر زیپتون رو بدونیدنمیدونم تا حالا چقدر به زندگی بدون آب و برق فکر کردید.. نه ، زود قضاوت نکنید نمیخوام در مورد صرفه جویی منابع انرژی صحبت کنم .. اصلا منو چه به منابع ... میخوام در مورد یه چیز خیلی مهم صحبت کنم...
    اگه پاسختون به سوال اول مثبته پس یه خوردم به زندگی بدون زیپ فکر کنید ... بله زیپ... شاید الان بعضی از کامپیوتریا یاد برنامه های فشرده سازی مثل زیپ مجیک افتاده باشن ولی اشتباه نکنید منظور من خود زیپ بود... آره .. همون زیپ شلوار، کیف ، ساک و بعضی بالاپوشها و غیره ... به جون خودم اینا نقش خیلی مهمی توی زندگی بشر دارن ... اصلا تصور کنید مثلا دولت بیاد اعلام کنه همینجوری الکی فردا کلا استفاده از زیپ ممنوعه .. اون موقس که نقش مهمه این وسیله رو متوجه میشید و همینجوری الکی اونو جاهای ناجور قرار نمیدین ... البته شاید آقایون فرتی یاد شلوار بدون زیپ بیفتن .. ولی خب اون جای نگرانی نداره چون آقای جبار باغچه بان محلتون خیلی قبلترها فکر اینو کرده بود و سه عدد برگ محترم رو برای اینجور مواقع اختراع کرده بود ولی خیلی موردهای دیگه هم هست که واقعا باید خدارو شکر کنیم که به همین راحتی با بالا و پایین رفتن یه زیپ کوچک مشکلات حل میشه و خیالمون راحت میشه. پس جاداره از اینجا از آقای ادیسون تشکر کنیم و فاتحه ای براش بفرستیم. (چی؟! چه ربطی داشت؟! - خب میگم الان ) چون مطمئنا اون شخص حقیقی یا حقوقی که جناب زیپ رو اختراع کرد حتما زیرنور لامپ یا شایدم مهتابی این کارو کردِ.. بله .. همینجوری الکی نبوده که ...





    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نقطه سرخط یا شایدم ، ته خط
    چرا رکسانا صابری آزاد شد؟!!
    روزی آمدیم ، روزی خواهیم رفت
    بارش برف در 11 امین روز بهار
    کامنت پرمغز یه دوست بی مخ :D
    قلب شکسته
    بهار را بیمار و زخم خورده به شهرمان آوردند
    سال 87 چگونه گذشت؟
    پراید یا کمری مولانا در بودجه 88 تصویب شد
    وبلاگ تعطیل
    تقارن دو زیبایی
    فصل هزار، یک رنگی
    رزمنده هایی که به جبهه رفتن
    کوته نوشتها
    هفته ی نگاه های جدید
    [عناوین آرشیوشده]