کوتاه نوشته ها | یادداشت های وبلاگ |
مانی غریبی ( یکشنبه 87/9/24 :: ساعت 10:47 صبح)
داشتم برای یکی از دوستان کامنت میذاشتم که موضوعی توجهم رو جلب کرد .. یه مقدار فکر کردم، اصلا بنویسمش یا نه.. بالخره گفتم مینویسم ، فوقش چیز مهمی نبوده دیگه.. ماه به دو نیمه ی مساوی تقسیم شده، نیمه ی اول از عید قربان تا شق القمر نیمه ی دوم از شق القمر تا عید غدیر |
مانی غریبی ( شنبه 87/9/23 :: ساعت 1:12 عصر)
دلم برایش تنگ خواهد شد، عزم سفر دارد، سفری به عمق فراموشی، حتی اگر باز بیاید دیگر این نخواهد بود، و چه راحت فرصت لمسش را از دست خواهم داد. |
مانی غریبی ( شنبه 87/9/9 :: ساعت 9:55 صبح)
رزمنده هایی که به جبهه رفتن دو گروه شدن: این یادداشت کوتاه رو میخواستم به عنوان یه توئیت اینجا بنویسم ولی بعد نظرم عوض شد
|
مانی غریبی ( سه شنبه 87/8/28 :: ساعت 2:6 عصر)
بعضی چیزا رو باید نوشت اما شاید جاش توی وبلاگ نباشه.. خب اونا رو میشه اینجا نوشت => اینجا |
مانی غریبی ( پنج شنبه 87/8/23 :: ساعت 11:9 صبح)
این هفته ظاهرا هفته ی کتابخوانیه. فکر میکنم شعار امسال هفته ی کتاب هم «حداقل هر ماه یک کتاب بخونیم» باشه متاسفانه در فرهنگ ما خیلی چیزها تعاریف سنتی دارن که فقط به درد فرهنگ لغتها میخورن. مثلا خیلی ها هنوز معنی مطالعه کردن و کتاب خوندن رو فقط و فقط برداشتن یه کتاب کاغذی - و معمولا غیردرسی و غیر کاری - میدونن و خوندن کلمه به کلمه ی اون رو مطالعه کردن و کتابخونی می دونن. البته خود ما هم این تعریف برامون جا افتاده و اگه کسی ازمون بپرسه که چقدر مطالعه می کنید معیارمون برای پاسخ کتابهای کاغذی خونده شدس من فکر میکنم با اینهمه تغییر و تحول یه سری تعاریف هم باید از اون حالت سنتی و کلیشه ای خودش خارج بشه. مثلا این آقای مجری باید بدونه که الان میشه اطلاعات بسیار خوبی رو که قدیمترها و در نبود امکانات مجبور بودیم از کاغذها به دست بیاریم حالا میشه از وبها و روش های دیگه به دست آورد و اتفاقا شاید الان مطالعه و کتابخونی خیلی بیشتر از قدیم رواج داشته باشه. پس من شعار اینهفته رو با اجازه ی خودم عوض میکنم و میذارم: هرماه حداقل یه نگاه جدید داشته باشیم |