سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Abrash
  کوتاه نوشته ها یادداشت های وبلاگ
  • مانی غریبی ( یکشنبه 87/8/5 :: ساعت 8:54 صبح)

    بعد از 27 سال تازه دارم متوجه میشم زندگی که برپایه ی پول نباشه هیچ ارزشی نداره!!. کم کم دارم به این نتیجه تنهامیرسم همه ی روابط و دوستیها و ... رو باید با پول می سنجیدم و حساب همه چیزو از هم جدا می کردم.
    توی این پنج شیش سال بیشتر از باقی عمرم اشتباه کردم اگه میخوام چهار پنج سال دیگه مثل الان افسوس نخورم باید از یه جایی شروع کنم.
    رفاقت چیه صداقت چیه معرفت چیه مهربونی و عشق و هزار کوفت و زهرمار دیگه چیه وقتی همه ی ملاکها به پول ختم میشه. وقتی حتی اونهایی که تمام وقتت رو براشون میذاشتی و میذاری بدون پول قدمی از قدم برای کسی برنمیدارن وقتی تمام برنامه ریزیهاشون به پول ختم میشده و میشه تو چرا اینهمه خر تشریف داری و بهشون سواری مجانی میدی.. اینو خودت به خودت بگو چون دیگران دارن پشت سرت میگن. زودتر یه تکونی به خودت بده تا از روی کمرت بیفتن پایین.
    دیگه سواری مجانی بسه.. خود دانی. امروز بهتر از فردا...





    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نقطه سرخط یا شایدم ، ته خط
    چرا رکسانا صابری آزاد شد؟!!
    روزی آمدیم ، روزی خواهیم رفت
    بارش برف در 11 امین روز بهار
    کامنت پرمغز یه دوست بی مخ :D
    قلب شکسته
    بهار را بیمار و زخم خورده به شهرمان آوردند
    سال 87 چگونه گذشت؟
    پراید یا کمری مولانا در بودجه 88 تصویب شد
    وبلاگ تعطیل
    تقارن دو زیبایی
    فصل هزار، یک رنگی
    رزمنده هایی که به جبهه رفتن
    کوته نوشتها
    هفته ی نگاه های جدید
    [عناوین آرشیوشده]