سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Abrash
  کوتاه نوشته ها یادداشت های وبلاگ
  • مانی غریبی ( پنج شنبه 87/6/28 :: ساعت 12:39 عصر)

    تصویر سریال بزنگاه به کارگردانی رضا عطارانمدتیه که موج اینترنتی، خبری علیه سریالهای شب های رمضان امسال (1387) بخصوص سریال بزنگاه به کارگردانی رضا عطاران راه افتاده و افراد مختلفی در این خصوص نظر و مخصوصا مخالفتهای خودشون رو اعلام کردن. البته امروز به صورت تایید نشده ای خبر توقیف این فیلم رو اتفاقا موقع نوشتن همین متن شنیدم.
    حقیقتش اول از همه بگم منم از این سریال بزنگاه اصلا خوشم نمیاد و اعتراضهای زیادی به پخش شدن اون و حتی ساخته شدنش توسط عطاران از روز اول داشتم و فکر میکنم طبق معمول یه سریال که فقط برای خندوندن ساخته شده و حتی در گروه لوده بازی هم نمیتونه قرار بگیره چه برسه به دسته های دیگه سریالهای خنده دار و حتی می شد به جای بزنگاه اسمش رو ..دنگاه گذاشت تا بلکه یه خورده از عطش علاقه به لوکیشن دستشویی آقای عطاران کم بشه. اما ناراحتی و اعتراض من به مسئولین صدا و سیماس که در این خصوص باید نظارت داشته باشن.
    من اصلا داعیه ی حفظ فرهنگ و از این چیزا رو ندارم ولی باید قبول کنیم که با وجود نفوذ عجیب و کامل صدا و سیما و تلویزیون و مخصوصا شبکه ی محبوب 3 سیما در خونواده ها و بخصوص در برخی از ایام سال و ساعتهای خاص تاثیر بسیار مهمی در رفتارها ، حرکتها و الگوگیری های مملکت ما داره. رفتارها و حرکتهایی که خیلیهاشون میتونن باعث بهتر شدن زندگی ها و یا عکس بدتر شدن وضعیت زندگیها و روابط اجتماعی ما بشن. شاید بعضی ها فکر کنن که بیان یه سری کلمات و حرکات اونم از جنسی که معمولا خودمون هم در زندگی روزمره درگیر اون هستیم در رسانه های جمعی و بخصوص تلویزیون مشکلی نداره ولی نباید فراموش کنیم که مخاطب تلویزیون همه ی اقشار این مملکت هستن از کودک چند ماهه تا افرادی که سالها از شکل گرفتن شخصیت اونها میگذره. کافیه یه نگاه به آداب و رسوم و طرز لباس پوشیدن و گفتار قبایل مختلف این مملکت بزرگ بندازیم تا متوجه بشیم که چه طیف عظیمی مخاطب ما هستن. کافیه خودتون رو بذارید جای پدری که همیشه سعی کرده فرزنداشو نسبت به یه سری حرکات و سکنات که در جمع اونها زننده محسوب میشه منع کنه و تا حدی هم در این کار موفق بوده اونوقت به راحتی این زحمات با یه سبک سری و نادیده گرفتن به قصد خندوندن کاملا به باد میره و حتی شیرازه ی تمام سنتها و احترامها و ... اون خانواده یا جمع از بین میره. من اصلا نمیخوام مصداقی بنویسم ولی خودم به عینه دیدم که چطوری از طریق همین رسانه به راحتی احترام کوچکتری و بزرگتری و موارد دیگه از بین رفته. چیزی که واقعا میشه به عنوان یه سرمایه روی اون حساب کرد.

    به نظر من باید واقعا به این مسئله توجه کرد و به صرف سابقه ی یه کارگردان (که واقعا جای بحث داره) تمام ارزشهای یه مملکت رو به دست اون نسپاریم و بدتر از اونکه به اشتباه خودمون اصرار کنیم. متاسفانه همه ی چوبها صدا دار نیستن و مسئولین نباید اجازه بدن اول چوبی زده بشه تا بعدا برای گرفتن این چوب اقدام بشه.





    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نقطه سرخط یا شایدم ، ته خط
    چرا رکسانا صابری آزاد شد؟!!
    روزی آمدیم ، روزی خواهیم رفت
    بارش برف در 11 امین روز بهار
    کامنت پرمغز یه دوست بی مخ :D
    قلب شکسته
    بهار را بیمار و زخم خورده به شهرمان آوردند
    سال 87 چگونه گذشت؟
    پراید یا کمری مولانا در بودجه 88 تصویب شد
    وبلاگ تعطیل
    تقارن دو زیبایی
    فصل هزار، یک رنگی
    رزمنده هایی که به جبهه رفتن
    کوته نوشتها
    هفته ی نگاه های جدید
    [عناوین آرشیوشده]