سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Abrash
  کوتاه نوشته ها یادداشت های وبلاگ
  • مانی غریبی ( پنج شنبه 86/4/7 :: ساعت 9:20 صبح)

    مراسم خواستگاری - چهارشنبه 6/ تیر /1386

    پدر پسره ( - ): سلام عیکمتقدیم با بنزین
    پدر دختره( *): و علیکم سلام.
    - حالتون چطوریه؟
    * بزرگه خوبه .. دادیم رنگش هم بکنن و گاز کشیش هم بکنن.
    - خب خدا رو شکر راستی گفتی گاز میخواستم ببینم بنزین هم داره؟
    * اهان گفتی بنزین . من که میگم اصلا زودتر بریم سر اصل مطلب و گور پدر این دوتا
    - آره بابا ، بریم سراغ بنزین خب چه خبر از بنزین
    * هیچی حاجی . فعلا که حالش خوبه و کلی هم برای خودش پیشنفت کرده .. یعنی همون پیشرفت
    - خب الهی شکر. راستی من میگم یه کم هم در مورد مسائل الکی مثل این دوتا صحبت کنیم بد نیستا.
    * باشه. خب حالا آقا زاده ی شما که قبلا ها توی وزارت نفت بودن الان چه کار میکنن
    - خدا رو شکر توی یه کاری در ارتباط با همون هستن
    * ان شائ الله گاز سوزن دیگه
    - آره بابا . آقا زاده ی من دوگانه سوزه. تازه صدی سه چهارتا بیشتر هم نمی سوزونه. فرقی هم نداره گازو بنزینش.
    - خب دختر خانوم شما چی؟
    * والا دختر من هم تازگی از یکی از همین مراکز معتبر کارتش رو گرفته. دیگه خیالمون از این لحاظ هم راحت شده. خدا رو شکر اندازه ی یه مسافرکش برای خودش سهمیه داره. البته چون ماشین نداشتیم براش کارت سوخت موتور مسافر کش گرفتیم.
    دختر من غیر از موتور و ماشین خیلی هنرهای دیگه هم داره . اصلا از هر انگشتش یه هنر میباره. فقط حیف که معمولا انگشتش توی دماغشه و هنراش نا شناخته می مونه.
    - خب پس حالا که بنزین و سوختمون جوره بریم سر شیربها و مهریه. هرچند کی اینا رو داده کی گرفته
    * در مورد مهریه ما از قدیم الایام توی فک و فامیلمون رسم بوده که بنزین مهر دخترامون میکردیم. اون قدیم ترا واحدش شتری بود. الانم که لیتریه.
    دختر خاک بر سر عزیزم نظرش اینه که به مناسبت سال تولدش که 1368 مهریش ماهانه 500 لیتر باشه.
    البته اینا رو کی داده کی نگرفته.
    - اُی ووووو .. اومدی نسازیا .. یعنی چی 500 لیتر .. همین شمائید که کارو برای مسافر کشا سخت میکنید دیگه. دختر شما میخواد چی کار 500 لیترو ..
    * می خواد برای خودش امرار معاش کنه خب
    - اینش خوبه ولی برای چی میخواد مسافر کشی کنه؟
    * نه جانم مسافر کشی کجا بوده می خواد بستنی لیتری درست کنه. این لیترا رو برای اون کار میخواد.
    - اهان. عجب. ولی بازم 500 لیتر خیلی زیاده . از کجا بیاره پسر مادر مرده ی عزیز من. کمترش کنید بتونیم وصلت کنیم
    * نظر شما چند لیتره؟ چقدر راه دستتونه؟ بگید ما دختر زیاد داریم یکی اندازه لیتر مورد نظر شما بهتون بدیم
    - من میگم 500 لیتر که خیلی زیاده. با 498 لیتر موافقید؟
    * ببین یه چیز میگم دیگه نه سیخ به ریزه نه کباب.
    - هان .. بو گو .. .
    * 490 لیتر آخرش. اینم بخاطر این که بنزین زاده ی شما دوگانه سوز هم هستن. دیگه توش نه نیارید که به جون تو الان درو باز کنم خواستگارهای دوگانه سوز دم در صف کشیدنا.
    - خب باشه . اینم بخاطر خریت شما 490 لیتر به نیت سال تولد عروس گلم.
    - آآآآما شیرین بها: حقیقتش ما بنزین زیادی صرف این پسر نفهممون کردیم تا حالا این دسته گل شده. خرج و مخارج هم که میدونید ارتباط سیخکی با بنزین داره. پس من با سه تا کارت سوخت نو و پرس نشده موافقم.
    * ای بابا .. آخه ..
    - اخه نیار دیگه ..
    * خب باشه مبارکه ایشالله
    - مبارکه ایشالله
    * راستی بنزین زاده ی شما جایگاه (منزل) مستقل دارن یا نه؟
    - البته خودش که نه ولی یکی از ریفیقاش یه جایگاه خالی دنج سراغ داره که شرایطشم بد نیست کارت هم قبول میکنه زیر سقف همونجا زندگی خاک برسری شون رو شروع میکنن و در کنار بنزینا سفید بخت میشن.
    خب پس حالا که اینطوره بزن به افتخارش .........
    آهنگو برو تو کارش ...
    بنزین داری بوگو بله .. بوگو بله بوگو بله .. دارام دام دام دیریم دیم دیم .. دارام دام دام دیریم دیم دیم.





    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نقطه سرخط یا شایدم ، ته خط
    چرا رکسانا صابری آزاد شد؟!!
    روزی آمدیم ، روزی خواهیم رفت
    بارش برف در 11 امین روز بهار
    کامنت پرمغز یه دوست بی مخ :D
    قلب شکسته
    بهار را بیمار و زخم خورده به شهرمان آوردند
    سال 87 چگونه گذشت؟
    پراید یا کمری مولانا در بودجه 88 تصویب شد
    وبلاگ تعطیل
    تقارن دو زیبایی
    فصل هزار، یک رنگی
    رزمنده هایی که به جبهه رفتن
    کوته نوشتها
    هفته ی نگاه های جدید
    [عناوین آرشیوشده]