سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Abrash
  کوتاه نوشته ها یادداشت های وبلاگ
  • مانی غریبی ( یکشنبه 86/1/5 :: ساعت 12:8 عصر)

    سلام خدمت همه ی دوستان عزیز .. رسم ِ که باید اول سال نو رو تبریک بگم .. ولی تبریک نمیگم .. شاید اگه شما رو حضوری ببینم از روی تعارف و به رسم ادب بهتون عید رو تبریک بگم .. ولی اینجا نمیخوام کاری رو از روی عادت انجام بدم .

    وقتی برای من سال نو و کهنه هیچ فرقی ندارن .. وقتی برای من چیزی عوض نمیشه .. سال نو مبارک
    وقتی با عوض شدن سال یکی از برگای تقویم عمرمون کنده میشه و میافته ...
    وقتی کُنتر عمرمون هیچ تفاوتی رو در حرکتش برای این روزها قائل نمیشه ...
    وقتی با عوض شدن سال فقط رنگا عوض میشه و جلدا عوض میشه ...
    وقتی که معنی سال نو فقط یه تعطیلات خسته کننده بیشتر نیست ..
    وقتی آدما همون آدمان فقط اتو کشیده تر شدن...
    خلاصه با این اوصاف چی رو باید تبریک بگم ... خدائیش من که هیچ تفاوتی رو بین این روزها با اون روزهای قبلی احساس نمیکنم .. مثل همیشه روز از نو و روزمرّرگی ها هم از نو...
    حتی تحول ها مون هم بوی روزمرّرگی میده ..
    حتی تغییرکردنهامون هم تکراریه ...
    از هرکی بپرسی میگه سال که نو میشه باید به اقوام و فک و فامیل سر زد و کدورتها رو دور ریخت ..
    ولی با گذشت زمان دوباره روز از نو و روزی از نو ...
    دوباره به کوچیک ترین چیزی تمام این صفا و صمیمیت فراموش میشه و برای پیش بردن اهداف خودمون حتی حاضریم اونها رو له هم بکنیم ..

    عادت و چشم و هم چشمی ... تکرار و روزمرّرگی .. دروغ و ریا ... نفاق و تغییر ظواهر ..
    سال نو شده و همه داریم از محبت و دوست داشتن صحبت میکنیم ولی خدا نکنه یهو یه ماشین بغلمون یه بوق بزنه .. میریم یقش رو میچسبیم و میخوایم خرخرش رو بجوییم ..

    خب من چیو تبریک بگم .. عمرن اگه بگم سال نوتون مبارک .. عمرن اگه بگم سال خوب و قشنگی داشته باشید .. عمن اگه بگم برای من هم توی این سال دعا کنید و از خدا بخواهید که ادم بشم .. عمرن اگه بگم پای دیگ سمنو ما رو هم به خاطر داشته باشید .. عمرن اگه بگم ...(نگفتم که .. نه؟)
    خلاصه این که به قولی .. بسیار بهار آید و بی ما گذرد ...





    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نقطه سرخط یا شایدم ، ته خط
    چرا رکسانا صابری آزاد شد؟!!
    روزی آمدیم ، روزی خواهیم رفت
    بارش برف در 11 امین روز بهار
    کامنت پرمغز یه دوست بی مخ :D
    قلب شکسته
    بهار را بیمار و زخم خورده به شهرمان آوردند
    سال 87 چگونه گذشت؟
    پراید یا کمری مولانا در بودجه 88 تصویب شد
    وبلاگ تعطیل
    تقارن دو زیبایی
    فصل هزار، یک رنگی
    رزمنده هایی که به جبهه رفتن
    کوته نوشتها
    هفته ی نگاه های جدید
    [عناوین آرشیوشده]