سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Abrash
  کوتاه نوشته ها یادداشت های وبلاگ
  • مانی غریبی ( شنبه 85/9/11 :: ساعت 6:37 عصر)

    با سلام خدمت همه ی شما دوستای گل و مهربون .. اول بذارید تجربه ی جدید خودم رو که چند لحظه پیش کشفش کردم رو بهتون بگم .. اونم این که کلید کنترل + دبلیو رو همین الان بزنید ..
    اگه زده باشید متوجه میشید که صفحه رو می بنده .. .. الان من کلی وقت نوشتم .. یهو اومدم محکم کاری کنم و قبل از ارسال یه کپی ازش بردارم .. میخواستم سلکت ال کنم .. بخاطر همین خواستم کنترل + آ رو بزنم که اشتباهی کنترل + دبلیو خورد و هرچی نوشته بودم پرید .. منم که حسی مینویسم و ... خلاصه کلی حالم گرفته شد .. حالا از نو ..

    اول تولد امام رضا رو بهتون تبریک میگم ..
    احتمالا اکثر شما آهنگ امام رضای محسن چاوشی عزیز رو شنیدید .. چی؟!! نشنیدید؟
    همون که میگه ..
    تودل یه مزرعه یه کلاغ روسیا
    هوایی شده بره پابوس امام رضا
    اما هی فکر میکنه اونجا جای کفتراس
    آخه من کجا برم یه کلاغ که روسیاس
    من که تویِ سیاهیا از همه رو سیاترم
    میون ِ اون کبوترا با چه رویی بپرم
    تو همین فکرا بودش کلاغ عاشقمون
    یه دلش می گفت برو یه دلش می گفت بمون
    که یهو صدایی گفت تو نتر س و راهی شو
    به سیاهی فکر نکن تو یه زائری برو
    ... نشنیدید؟ خدائی نشنیدید؟!! بابا همین الان داره روی وبلاگ پخش میشه .. روشن کن این اسپیکرو بابا ... آهان ..
    خلاصه میگفتم .. این شعر واقعا زیبا کار شاعر و ترانه سرای خوب کشورمون جناب آقای امیر ارجینی عزیزه .. یادمه همون بار اولی که این آهنگ رو - اتفاقا روی یکی از همین وبلاگها - شنیدم واقعا از این آهنگ خوشم اومد و ذخیرش کردم .. ولی از همون لحظه اول همیشه با شنیدن این آهنگ یه سوال برام تکرار میشد .. تا این که یه روز این سوال رو با خود آقای ارجینی مطرح کردم ..
    دندون بذار رو جیگرت .. الان میگم سوال چی بود ...
    بهشون گفتم .. جناب آقای ارجینی .. این شعر شما واقعا زیبا و قشنگه .. و یه حس عجیبی توشه .. و واقعا هم خوب اجرا شده .. (البته من اینقدرام مودب نیستما .. ) ولی اونجا آخرش هست که میگه ..
    که یهو صدایی گفت تو نترس و راهی شو
    به سیاهی فکر نکن تو یه زائری ... برو
    .. اینجا آخرش .. کی داره میگه .. تو یه زائری .. برو ...
    اقای ارجینی گفتن .. تو چه فکری میکنی .. (البته ایشون مودب تر از اینن که به کسی بگن تو .. )
    منم گفتم .. خب لابد .. نفسشه .. یا شایدم نفس ِ شیر فرهاده .. نمیدونم هر کسی میتونه باشه..
    ایشون هم گفتن .. خب اتفاقا دقیقا منظور من هم همین بوده .. این شخص همون کسیه که هر کسی میتونه از اون تاثیر بگیره.. برای یکی میتونه مادرش باشه .. برای یکی میتونه نفس ِ خودش باشه .. و غیره ..
    منم گفتم .. خب شما فکر نمیکنید اگه این آخرش میشد ...
    تو یه زائری .. بیا .. رمانتیک تر و عاشقانه تر تموم میشد ..
    اینجوری خود امام رضا داره میگه که، بالام جان .. به رنگ فکر نکن .. تو هر رنگی هستی پاشو بیا .. من خودم هواتو دارم .. پاشو بیا ..
    ایشون هم گفتن .. نه اصلا من قصدم این نبوده .. و اگه آقا محسن شعرو کامل میخوند این فکر به وجود نمی اومد ..
    منم گفتم .. خب مگه کدوم بیتو نخوندن؟
    ایشون هم با همون صدای باوقارشون گفتن:

    اگه دریام که باشه راه اقیانوستون
    تشنگی می کشدم تابیام پابوستون

    ... امیر جان همیشه برات آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم توی زندگیت به اون جایگاه واقعی خودت برسی .. اینو برای این گفتم که معمولا شاعرها توی دوران خودشون، اونقدرا که باید جایگاه واقعی شون درک نمیشه .. از صمیم قلب براتون آرزو میکنم که زودتر به جایگاه واقعی خودت در ادبیات فاخر این مرز و بوم برسی .. امیدوارم ..
    دانلود آهنگ - محسن چاووشی (Save target as)
    دانلود دکلمه - امیر ارجینی (Save target as)





    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نقطه سرخط یا شایدم ، ته خط
    چرا رکسانا صابری آزاد شد؟!!
    روزی آمدیم ، روزی خواهیم رفت
    بارش برف در 11 امین روز بهار
    کامنت پرمغز یه دوست بی مخ :D
    قلب شکسته
    بهار را بیمار و زخم خورده به شهرمان آوردند
    سال 87 چگونه گذشت؟
    پراید یا کمری مولانا در بودجه 88 تصویب شد
    وبلاگ تعطیل
    تقارن دو زیبایی
    فصل هزار، یک رنگی
    رزمنده هایی که به جبهه رفتن
    کوته نوشتها
    هفته ی نگاه های جدید
    [عناوین آرشیوشده]