• وبلاگ : Abrash
  • يادداشت : ايرووني جوونمرده! پهلوونه! باور كن
  • نظرات : 27 خصوصي ، 57 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4      >
     

    سلام با من قهري

    باباي

    سلام خان دائي و بابا بزرگت رو با بوآت برسون هي هي .. . مونم ميخوامت . تو چرا هيچ نوفهمي ....
    سلام اي بهترينم ....هنوز كمندترينم .. فداي قلب بزرگوارت بشم كه به من از حرم زنگ ميزني كه دعا گو هستي . فدات بشه كمندي . الهي دورت بگردم مرد خوب // زيارت قبول باشه . دعامون كردي خدا برات خير بخواد .... منم الانه رسيدم خونه .. برم لوپك رو حمومش بدم . بعد كه خوابيد برات كامنت ميزارم .. مراقب خودت باش . اي با احساس ترين . اي مهربون ترين . اي گل ترين ..

    خيال انگيز و جان پرور چو بوي گل سراپايي
    نداري غير ازين عيبي كه ميداني كه زيبايي
    من از دلبستگي هاي تو با آيينه دانستم
    كه بر ديدار طاقت سوز خود عاشق تر از مايي
    بشمع و ماه حاجت نيست بزم عاشقانت را
    تو شمع مجلس افرو.زي تو ماه مجلس آرايي
    منم ابر و تويي گلبن كه مي خندي چو مي گريم
    تويي مهر و منم اختر كه م يميرم چو مي آيي
    مراد ما نجويي ورنه رندان هوس جو را
    بهار شادي انگيزي حريف باده پيمايي
    مه روشن ميان اختران پنهان نمي ماند
    ميان شاخه هاي گل مشو پنهان كه پيدايي
    كسي از داغ و درد من نپرسد تا نپرسي تو
    دلي بر حال زار من نبخشد تا نبخشايي
    مرا گفتي : كه از پير خرد پرسم علاج خود
    خرد منع من از عشق تو فرمايد چه فرمايي
    من آزرده دل را كس گره از كار نگشايد
    مگر اي اشك غم امشب تو از دل عقده بگشايي
    رهي تا وارهي از رنج هستي ترك هستي كن
    كه با اين ناتواني ها بترك جان توانايي

    من اكنون هفت شهر آرزوهايم چراغان است ، كبوترهاي رنگين بال خواهشها... بهشت پرگل انديشه ام را زير پر دارند ، جهان در خواب... تنها من در اين معبد،.. در اين محراب ! ..
    دلم مي خواست بند از پاي جانم باز مي كردند.. كه من تا روي بام ابرها بالا مي رفتم... از آنجا با كمند كهكشان تا آستان عرش مي رفتم ،.. در آن درگاه درد خويش را فرياد مي كردم... كه كاخ صد ستون كبريا لرزد!...
    دلم مي خواست.. مردم در همه احوال.. با هم آشتي بودند ،... طمع در مال يكديگر نمي كردند ، ..كمر بر قتل همديگر نمي بستند... و چون كفتاران خون آشام كمتر چنگ و دندان تيز مي كردند.. ، زنجير لطف خدا را برنمي چيدند ...و مراد خويش در نامراديهاي يكديگر نمي جستند!.
    .
    دلم مي خواست سقف معبد هستي فرومي ريخت ، ..تمام پليديها و زشتيها به زير خاك مي ماندند ،.. بهاري جاودان آغوش باز مي كرد ، ...بهشت عشق مي خنديد به روي آسمان آبي آرام!...

    Image and video hosting by TinyPic

    احساس من غنچه اي است شايد
    نشکفته در باغ وجود
    نشسته در انتظار صبح
    باشد که با نوازش نسيم گونه ات
    حضور را باور کند
    بشکفدوبازعطر عشق را
    در فضاي سرد فاصله
    بپراکند

    Image and video hosting by TinyPic

    )))) دَرِ خونه نيمه بازه، بغضِ كوچه شده سنگين......... دلِ منبي تو گرفته، توى اين غروبِ غمگين........... آسمون رنگِ چشاته، مثه رنگِ روزگارم............. واسه بردن و باختن، من ديگه چيزى ندارم.............. گلاى نازِ تو باغچه، باز سراغ تو ميگيرن............ بي تلالو نگاهت سايه ها دارن ميميرن................ دلِ من بي تو گرفته توى اين غروبِ غمگين............. تو كه تو قصه نباشى پلكِ قصه ميشه سنگين............ من يه باغِ بي درختم امّا تو مثه يه رودى............ واسه ى نگاهِ خسته م كاشكى يه معجزه بودى............... خندتُ ازم گرفتى غمو تو چشام گذاشتى.............. بي خداحافظى رفتى، رفتى و تنهام گذاشتى............ دلِ من بي تو گرفته توى اين غروبِ غمگين............. با غزل گريه ى يادت اين ترانه ميشه رنگين............... من ميخواستم تو بمونى اى هميشه مهربونى............. امّا ميگه اين ترانه تو نميخواستى بمونى............ توى روشنى نموندى دل به تاريكى سپردى.............. تو سكوتِ شب يلدا چرا از ياد منو بردى؟..............

    خوب داش مشتي ميگفتي .. ما رو نميديدي خوشت بود بچه م ..؟ چرا كه نباشه . از خداتم بيده نه . آي روزگار . يه زمون اين بچه فسقلي رو ما بزرگش كرديماااااااااااااااااا . حالا اصلا نميگه ننه كمندي بيد . نبيد . هي هي روزگار ..
    سام عليك مشتي ابرش بزرگ .. بابا سرمون گيج رفت از دوران هاي برعكسي . از اين ور ميچرخم ميخوام به نقطه آغاز برسم . نميرسم . برميگردم از اونور ميچرخم سرم بدتر گيج ميره . داش ما رو گذاشتي سر چرخ . ( يعني سر كار )) از هر چه كه بگذريم سخن از بابا بزرگ بهتر است .. خوب لوطي اين خطبه رو بخون و ما رو محرم اون بابا بزرگت بكن ديگه .. حالا ننه بزرگ نميخواي به جهندم . دائي كه هست . زن دائي نميخواي .. جون تو يه سلام مخصوص خدمت دائي خوشكله برسون . بگو شديد مشتاق ديدار ... يه وقت نياي بگي دائيمم زن داره كه كلاهمون ميره تو هم ..
    سلام خدمت نوه اين بابا بزرگ خوشكل .. اولندش داش . اومديم لاو تركوني بادكنكي . يعني با صدا .. بعدشم داش اين صندوقچه پستو رو هميشه چك كن نذار هي ما بهت بگيم اينكارو كن . اون كارو كن داش . سيمندش . آبجيت برات بگه ننه .. كه دلمون بند شده بد رقم به پيكچر بابا بزرگ .. ترو خدا بهش بگو اين ضعيفه دل نازكه تاب عشقولانه هاي قايم قايمكي رو نداره . بهش بگو رو بنمايد . دل ببرد .. چهارمندش . بچه چيه به لكنت زبون افتادي . د بنال بينيم چي ميخواي بگي . كشتي مارو ننه .
    يه نيگاه به پستو بنداز . من برم مهمونام اومدن . تا بعد كه برات مفصل لاو بتركونم از نوع بادكنكياش ./.

    زهر مووووووووووووووووش . مردم از خنده .. كامنت هات رو يمخونم . غش ريسه ميرم از خنده .ديوووووووووووووونه خوشمزه .. عزيز دل مني به خدا .. كووووووووفته اينقدر خودتو لوس نكن . يهوئي كار ميدي دستم مجبور ميشم منم نيايش نامه بنويسم .

    الهي عقش ما رو قلمبه كن تو دل اين ابرش -----------اينترشو خودم ميزنم ------------ الهي وقتي قلمبه شد تو دلمون نتركونش ما از صداي وحشتناك ميترسيم ..--------------اينترشو خودم ميزنم ---------- الهي سايه مهر منو از سر اين ابرش كم نه وكن ---اينتر ----------

    ببين منو .. شماره رو بده ايميل كن .. ميخوام خر بشمو بزنگم . گور باباي صنار سه شي .. خدا زود هدايتم كرد . تو تند دعا كن . هدايتش با من ..

    آي دل درد گرفتم از خنده .. بازم دعا كن خدا منو از اين هدايت ها بده . نه يه وقت صادق هدايتو بده ..

    ببين منو . نه نبين . قباحت داره ننه .. برو وبلاگ كمندي . برات عشقولانه از خودم در وكردم .. خوب بيد ..

    بعدشم يه سوال خصوصي دارم تو پستوي وبلاگ برات مينويسم تند .سريع جواب بده تا خودمو دار نزدم .

    پاسخ

    خوب چيه خنده نداره كه .. خوبه تو هم اينجوري بودي بلد نبودي حرف بزني همه بهت ميخنديدن .. خوب سرطان كه نيست درست ميشه .. چرا مسخره مي كني.. ................................آمين ... آمين .. آمين .... ............................ وبلاگت رو هم خوندم جوابش رو هم دادم احتمالا خوندي ديگه.... سوال خصوصيت رو هم جواب دادم .. ولي آره .. براي خودم بود .. مخصوص خودت گذاشتمش كه كم نيارم ... براي سيزده به دره امسال بود.... (لو رفتم ) .. تو خونه تنها بودم .. همه رفته بودن ولي من طبق معمول تنها بودم ... من اكثرا اينجوري ام... يعني تنهام ... البته منطورم اينه كه تو جمع نميرم .. واللا دوست خوب چندتايي دارم.. آره ميگفتم اون روز تنها بودم .. خودم گرفتمش... اينم از پستو .. يه جواب پستويي هم من برات نوشتم ... اگه خوندي خبر بده

    خيالتو........... مي دزدم..... از تو شبستون خواب ...
    تو ابرا پنهون ميشم..... يه وقت نبينه مهتاب..........
    از سر پرچين شب........... وقتي سرک مي کشي ..
    .مهتاب هاج و واج و............ پائين ترک مي کشي...

    مي ياد واسه تماشا.................. مي افته تو حوض نور ...
    اونجا که عکس چشمات ...........افتاده از راه دور ....

    هميشه بودي و من ،................. تو رو نديدم... انگار.........
    .بگو بگو........ كه هستي ،........... براي آخرين بار.....
    چه لحظه ها ...........كه بي تو ، .................يكي يكي گذشتن..
    عمرمو بردن اما ،............. يه لحظه بر نگشتن....

    تو چشم من........... نگاه كن ،..... منو به گريه نسپار..
    حالا كه با تو هستم ، ..............براي اولين بار..
    .
    براي آخرين بار.......

       1   2   3   4      >