تو ......به قصه ها.... مي موني ساده............... اما.... حيرت آور شوق .......تكرار تو دارم وقتي مي رسم....................... به آخر تو پلي ،... پل رسيدن روي ......................گردابه ي ترديد منو رد مي كني.... از رود منو مي بري............ به خورشيد من از .........اونور شكستن گنگ و بي رمق ...............گذشتم تن به رؤياها...... سپرده رفتم ،........ از شفق گذشتم رفتم و رفتم و رفتم سايه مو................ بردم و بردم خسته بودم و ........................شكسته خودم رو.... به شب سپردممن رو.... از شبم ...جدا كن نمي خوام...... تو شب بميرم دوست دارم ................كه پيش چشمات بوسه از خورشيد بگيرم دوست دارم............. كه نوشدارو واسه.......... اين شكسته باشي تا دم.............. مردن...... پناه اين غريب............. خسته باشي