راستي يك خواهش
ميشه كد رنگ وبلاگت را بدي ( يعني اون آبرش كه هي قرمز ميشه )
مرسي
راستي منظورت از ابرش اسبي با خال هاي مشكـي است ؟
ما كوچيكتـــيم
منظورت ؟
در مورده اون ديسينر افتاد ؟
مگــه من واقعيت را نگفـــتم ؟
سـلام
خوب بزار بت بگـم :
فكر نكني من نفهم هستم ( خودتي )
شما رفتي يكجا بهت محل دادن
فكر كردي چي شده ؟
من حالا بهت ميگـم :
اخه نيست تو خنگـي و قيافت به منگلا ميخوره ( اين را من نميگم كل ايران ميگن ) از عكستم معلومه دلشون به حالت سوخته گفتن بزار اين منگله را دكـش كنيم
حالا فهميدي براي چي ؟
در مورده اون موضوع ديسينر و ديسنگير گرفتي ؟
خوش باشـــي
.
ببخشيد اگه بي تربيت شدم ()
قربانت
باباي
بابات تمام زحماتت
سلام
مطلبتونو خوندم دلم نيومد چيزي ننويسم
مي دونيد...؟ اين مطلب منو ياد دربان دانشگاه ميندازه
اونم يه چيز تو اين مايه هاس ...بعضي اوقات با يه من عسلم نميشه خوردش
ولي بعضي وقتا... آدم مي مونه انگشت به دهن
....من و بچه ها با اين نتيجه رسيديم
اون روزاي بدخلق مطمئنيم که باخانومش حرفش شده
شايد يه چيز شبيه اين
آدما همينطورن ديگه
گاهي ديوار کوتاه پيدا نمي کنن
دربه در دارن دنبالش ميگردن
بدشانسي همون موقع کار ما بهشون مي افته
که ميشه اين ....
موفق باشيد
حالا بايد چي بگــيم ؟
ما كه بلد نيستيم
در اون مورد
دسينگر و ديسينر يك معني است
خوش باشي
بهم بگو بايد چي بگــم ....
خوش باشــي