خنگلووووووووووووووووووو.. اولا در جواب سطر دوم و بودار بودنش . به من چي .... تو خودت نوشتي كه شيخ ها بهم رحم نميكنند نزار توبره بدست برم دم مسجد .. بودارشو تو ميگي يا من ...
در مورد مامان ها بچه ها رو ميبرند سركار ... خنگلووووووووووووووو . او دو تا كه سن قانوني دارند ماشين دارند . اين ته تغاري .. سه ماه ديگه هجده سالش تموم ميشه . من چه جوري بزارم رانندگي كنه . المجبور . الخودم البردن ال سركار .. بازم گير بده ننه ..
چيكار اين محسن بنده خدا داري . طفلك داشت از وبلاگت و طنز نوشتاري تو تعريف ميكرد .. زدي تو ذوق بچه وااااااااااااااا ( به لهجه اصفهوني )
بابا اينقذه گير نده به من . من گناه دارم .. (( هنوز استغفار نكردم .. واسه همون گناه دارم ))(( منظور من از فيلم بانوي كوچيك .كه تو علي قرباني نبودي كه .. تو چكامه خانوم بودي . دختره مثه تو فيوزهاش پريده بيد . من ترو با دختره مقايسه كردم نه پسره خنگلوووووووووووووو.
ولي خدائيش اگه شبيه اون رضا داودي نژاد بيدي من يه دل نه صد تا تا حالا سوت زده بيدم ..
بعدشم بچه آدميزاد .. توي شهر شما .منظورم همون قم .. همه همينجوري ابراز علاقه يا الاغه ميكنند بهمديگه ؟ از طريق سوت زدن ...
عجبااااااااااااااااااااااا ..
برم وبلاگ همسايه پستو ها رو نوش جون كنم بيام دمار از روزگارت در بيارم .