ببين ابرش .. من خيلي لجبازم . نزار پاش بيفته برمو پشت سرمو نيگاه هم نكنم . د بزغاله . صد و يكتا پيام برات نوشتم و درد دل كردم و منتظرم تو هم منو نصيحتم كني . فقط برداشتي دو تا كامنت كوكولو بي ارزش . رو برام تو پستو نوشتي كه چي .. بزغاله هم بزغاله هاي قديم .. ولي تو نميتوني بزغاله باشي . چرا ؟ چونكه ميگي قوز داري . بايد شتر باشي .. اونم يه شتر عربي .. يعني پس اصل و نسبت بازم برميگرده به تبار كمنديان .. دلم از دستت رنجيده .. شتر عربوا .. ولي چي بهت بگم . آخه آدم با شتر كه دهن به دهن نميشه . قباحت داره . به شخصيتم نميخوره ..
بعدشم دل بنده هاي خدا رو اينجوري نشكن . هر كاري يه راهي داره ..
بعدشم ديگه منم برات كامنت نميزارم . ميرم يه بزغاله سفيد پيدا ميكنم نه مثه تو سياه برزنگي .. كه هم دست به تايپ كردنش محشر باشه و هم بلد باشه دو كلوم با آدم بلغور كنه .. راستي چه خبر از قلكت ..؟
نميخواي بازم قلكتو بشكني .....؟ بابا اينقدر حرص مال و منال دنيا رو نخور . پول خوشبختي نمياره هااااااااااااااااا ..
راستي ابرش ...... منم دارم مثه خودت سوت ميزنم .. اصلا هم تابلو نبود .. اصلا .... تو چي .................؟ من هيچي ........... نيكبت ..