• وبلاگ : Abrash
  • يادداشت : كوچولوي معصوم
  • نظرات : 18 خصوصي ، 62 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    به به . اشتباه به عرضتون رسوندن

    چي چي رو چند روزشه . تا اونجا كه من يادمه و صداي گريه هاي اول هاي زندگيشو شنيدم بايد تا حالا 5- 6 ماهه باشه

    من نمي دونم اين همه آدم تو اين دنيا گرفتارن . همين ديروز يه زن با بچه ي توي شكمش بر اثر تصادف مردند و بچه را روي سينه مادر دفن كردند با هم . چرا .....اما فكر كنم هر كي گوشو دوس داره گوشواره رو هم دوس داره همه يه روزي همينجوري بوديم بيشتر دلمون براي ننه مي سوزه كه هواي بچه هاشو هم داريم . اما بي هيچ منظوري منم دعا مي كنم . چون ديگه از ما گذشت . ما نيز روزگار خود داشتيم با هم . ولي روزگار ما به سر رسيد. ....

    اينك اي نازنين برو با جوانان ناز كن با ما چرا .

    حافظا عشق و صابري تا چند

    ناله ي عاشقان خوش است بنال

    قصه العشق لا انفصام لها

    فصمت ها هنا لسان القال

    ........

    اي دل ريش مرا با لب تو حق نمك

    حق نگه داركه من مي روم الله معك

    در خلوص من ات ار هست شكي تجربه كن

    كس عيار زر نشناسدچو محك

    بگشا پسته ي خندان و شكر ريزي كن

    خلق را از دهن خويش مينداز به شك

    پاسخ

    از زحمتي كه كشيديد ممنونم ... از دعاتون هم خيلي ممنونم .. اتفاقا دقيقا درست گفتيد .. من فقط به خاطر مادرش كه نه .. مادر بزرگش براي اون ناراحتم .. اما چون خودم هم دو هفتس دايي شدم دلم واقعا براي اون كوچولو كه الان فهميدم چند ماهش هست خيلي مي سوزه .. از لطفتون ممنونم ... خدا خودش جاي حق نشسته و جواب محبتتون رو مي ده .. براي خود من هم دعا كن عزيز ... راستي بابت شعرا ممنونم .. ولي من خيلي شعر سرم نميشه .. البته اگه اينا رو براي من نوشته باشي ... در كل بازم ممنونم ..