• وبلاگ : Abrash
  • يادداشت : تاكسي ون، خدمات اتوبوس ، كرايه تاكسي سمند
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.مطلب بالائي نظرات نداشت منم اينجا نوشتم....

    عيدتون مبارك.

    + تهاني 

    يا رفيق!

    جالب بود! فكر نمي كردم مدير وبلاگي كه اسمش ابرش باشه اساسن توي خيابون هم راه بره تا بعد بخواد تاكسي سوار شه و انواع تاكسي رو با هم مقايسه كن! زياد گفتم به بقيه به تو هم مي گم: عيب اول شما بلاگرا اينه كه زيادي تو هپروتيد! اما دست كم تو يكي نيستي!

    يا علي مددي!

    سلام بر داداش خودمون
    نيستي داداش نميبينيمت.تو اون روزاي سخت مي يومدي و بيديديمت خيلي دلگرمي مي دادي بمون.حالا نمي ياي.البته من مي يام و بهت سر ميزنم. پستاتو مي خونم.اما شرمندتم كه نميرسم زياد نظز بزارم.البته بيشتر وقتا نظرم باهات يكييه.باسه همين مي گم اخه چي بگم؟
    به جز اين پست اخريت/از قم خبر ندارم.اما تو تهران ما كه خوب جواب داده.حداقل به ظاهر.خودمم سوار شدم.كلم هم اتفاقا هميشه به سقفش مي خوره .رد خور نداره يه دفعه نشد ما مثل ادم پيياده شيم/اما كرايه هاش خوبه .گرون نيست.از همه مهمتر تو تابستون كولرش بود كه خدايي خيلي حال مي داد....
    يا محمد و علي
    خيلي ميخوايمت
    پاسخ

    براي جلوي گاري؟؟؟

    سلام. چطوري؟

    آقا ما به ياد شما هستيما ولي چه كنيم كه وقت اجازتمان نمي دهد كه در ركاب باشم و خدمت جنابعالي لنگ بندازيم و بگيم رخست پهلوون. ( پسر چقدر ادبي نوشتم).

    ولا بازم خوبه كه تو شهر شما 110 تاش اومده ما كه يكيشم نديديم. مگيم بپا اين كلت ديگه مثه چشمت نشه كه دوباره كار دست خودت بدي.

    اين ونا فكر كنم مصرفش يكي صده يعني هر يك كيلومتر 100 ليتر مي سوزونه.

    خب آقا دستت درد نكنه اصلاعات مفيدي از اين ون ما بدست آورديم و اينجا جا داره بگم خاك بر سر مسؤلين محترم كه اينقدر فكر ملتن. جون داداش ما هم كه خيلي فكر مسؤلين هستيم به نوعي دل به دل راه داره.

    پهلوون رخست خوشحال شديم خوش باشي.

    پاسخ

    سلام. منم به ياد دوستان هستم . اين جريان پهلوون رو نگرفتم ولي كل زت زي
    + نوكر آقاهستم تا ابد 

    به نام خداوندي كه از جنس خود تن آفريد

    سلام

    برخي نوشته هاتون رو اجمالي نگاهي كردم اما خواستم كه بيشتر در موردخودتون بدونم در معرفي علايقتون به چند نكته برخورد كردم:

    1.اولا با اجازه

    2.ببخشين سيگار براي هيچ درد بادرمان و بي درماني درمان نيست!گرچه پدر خودمم به همين بهانه سيگار مي كشه اما با تداخل در قرصاش كمي كم كرده شايد شما هم مثل پدر من روزي 20 عدد قرص مصرف ميكنيد؟؟

    3.چرا درس رو ادامه نميدين؟شايد بگين به من ربطي نداره اما من به همه مي گم كه دير نيست حتي....

    نمي دونم شايد درست نيست كنجكاوي كنم ببخشين

    پشيمون شدم

    فقط اسمم مي نويسم ميرم كه...

    بسم الله

    با سلام خدمت آرش عزيز

    توي يه وبلاگي ديدم چيزي نوشتي خيلي از استدلالت خوشم اومد گفتم يه باريکلا بگم!!

    من كه شخصا نظرم اينه: تا اونجايي كه شرايط ايجاب نكنه اصلا لازم نيست خانومها سلولهاي جامعه - يعني خانواده رو - رها كنن و برن سر كار . اين يعني فراموش كردن هدف اصليشون. لطماتش خيلي خيلي جبران ناپذيرتر از حسناتشه .. البته نظر من كه بوي قرمه سبزي ميده ..

    يا علي مدد

    پاسخ

    ممنون

    سلام!

    بگو ببينم كي نشسته بود كنار دستت؟!

    موفق باشيد و مظفر.

    مگه خودت ماشين نداري پسر عمو ؟ عجبا !!!!!

    راستش خيلي خوشحال شدم كه كلت خورده به سقفش زيرا كه :
    1- احتمالا در لحظه برخورد اين شكلي شدي و
    2-چون ميشه از اين به بعد اميدوار بود كه كمي عاقل بشي

    آي گفتي... ديروز سوار يكي از اين ون ها شدم سرم خورد به سقف، وقتي هم كه سوارشون ميشي حس كاميون 18 چرخ ميگيري. تازه شوفر هم دارند... از اون ابداعات باحال مسئول ها هستش ديگه... دمشون گرم من كه خيلي حال كردم

    راستي از لينك هم مرسي داش ماني عزيزم

    به خدا ، فقط خدا ميدونه كه چقدر دوست دارم !

    ميدونم شايد توهم بهم بخندي كه اين حرفا مالِ دختراس ، اما ...

    خيلي دوستت داريم

    پاسخ

    خارج از شوخي منم خيلي دوست دارم. اصلا هم اين حرف براي دخترا نيست. اونم يه بخشيشه ولي فقط براي دخترا نيست .

    سلام

    بلد نيستي سوار شي به ما ربطي نداره

    البته اينجا همه چي ميلنگه !

    ولي من يه بار بيشتر سوار نشدم ، اونم تو تهران بود‏ ، بد نبود !

    به اميد ديدار

    باباي

    پاسخ

    خيلي خوبم بلدم سوار شم. اول درش رو باز ميكني (البته بعضي وقتا از پنجره هم ميشه رفت تو) بعد با لقد ميزني به نفري كه جلوي راهو گرفت و قبل از اينكه طرف به خودش بياد صندليش رو به سمت داخل لوله ميكني. وقتي طرف شروع كرد به سر و صدا ميبني كه جلوي چشمت يه صندلي خالي هست با سرعت ميپري روي صندلي و ..