
من توبه کردم از تو و عشقت در اين سفر
ديگر تمام خاطره ها را ز سر ببر
رفتم دخيل بستم و گفتم : دگر خلاص
حالا کلاغ پر ، دلِ معصوم ساده پر
ديدي چقدر راحت و يکباره آمدم؟
اکنون سوار ثانيه ها رفتم از نظر
مي خواستم هميشه بمانم کنار تو
اما چقدر زحمت بي جا و درد ِ سر؟
اين نامه حکم رسمي پايان راه ماست
فردا که مي روم ، تو نگوئي : چه بي خبر!
زيبا قسم به قبله فراموش کن مرا
بگذار جاي من برسد باز ، يک نفر ...