عاشقا اي عاشقا عشق من رنگ خزون....تب من رنگ شقايق توي دشت بي نشونه..
...هستي ويکسره باختم سوختم و موندمو ساختن......اول عاشقي اينه آخرعاشقي
اونه........عاشقا اي عاشقا اون ميگفت برام ميميره..........اون که مي گفت ازمحبت؛
تا منو از من بگيره.......ديگه تو نگاه گرمش واسه من حرفي نمونده.......بارون محبتي
نيست ديگه قلبش يه کوير......عاشقا اي عاشقا روزو روزگاري داشتيم......شوق
انتظاري داشتيم.......توي شهر عاشقا پاييزو بهاري داشتيم.........تو ديار بي کسي
ها گل آرزو مي کاشتيم.........واسه يه لحظه ديدن دل بي قراري داشتيم.......آشيونه
رو به هم ريخت بازي دست زمونه........... من يه سرگردون عاشق اون نمي خواد که
بمونه.......توي چشماش نمي خونم قصه هاي آشنايي.........من هنوز باور ندارم اين
دوتا چشما همونه..........عاشقا اي عاشقا